وهم آلوده
شنبه, ۹ بهمن ۱۳۹۵، ۱۱:۳۸ ب.ظ
و ما فکر می کنیم تاریکی و سایه ها از همه چیز وحشتناک تر است. آگاهی نداشتن از چیز ها و موجوداتی که در چند قدمی کمین کرده اند ما را تا مغر استخوان به وحشت می اندازد. اما به راستی سفیدی مطلق، پاکی و روشنایی خالص ترسناک تر نیست؟ تصور کن، فقط برای چند ثانیه خودت را در دشتی بی انتها و خالی تصور کن. خودت را در سفیدیی مطلق، بدون آسمان و زمین، معلق فرض کن. تصور کن صدها کیلومتری که در جلوی چشمانت پهنا باز کرده اند و خالی اند از هرآنچه می تواند باشد. حداقل در تاریکی، شاید جایی چیزی باشد. شاید موجودی جایی نفس بکشد. در تاریکی شاید جایی در دور دست ها ناجیی شمشیر آخته اش را در نور بچرخواند. اما اینجا...در این نیستی و پاکی مطلق...هیچ چیز نیست. و تو تنهایی. آنقدر که حتی دیگر امید هم در ذهنت نمی لولد و از ترست نفس نمی کشد. تنها برای ابد و تا ابد.
۹۵/۱۱/۰۹