جوهر خیال

طبقه بندی موضوعی
محبوب ترین مطالب

۱ مطلب در آذر ۱۳۹۷ ثبت شده است

و من از عشق هیچ نتوانم گفتن و نوشتن. چرا که عشق در من ماوا نکرد و چنان رهگذری بود غریب. آمد. چند روزی در خانه‌ی دل بماند و بعد برفت. بی هیچ سخنی که بدانم به کجا می‌رود. و در دلم چیزی باقی نگذاشت جز تنهای‌ای که بزرگ‌تر شده بود بی‌ او. در دلم چیزی باقی نگذاشت جز اندوه. جز غم. جز حزن. تو گویی که اندرونم را برون کشید و تنها دل باقی گذاشت که پوسیده و متعفن بود. و همان دل را مغروق کرد در غم. غمی که موج می‌زند درون این پوسته‌ی تو خالی و با مدی گاه بی‌گاه می‌رسد به چشمانم. و چشمانم تهی. و چشمانم خیس.
پس چه می‌توان از عشق گفتن که پوسته‌ی تو خالی از عشق٬ سخن پیرامون آن نبایستی.
۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۱ آذر ۹۷ ، ۱۲:۳۱
seta kua